نسخ در آيه ي قضا
اگر اهل کتاب به نزد تو آمدند در ميانشان حکم کن و يا به حال خود واگذار! اگر از آنان صرف نظر کني، به تو هيچ ضرري نمي رسانند و اگر در ميان آنان داوري کني، با عدالت داوري کن که خداوند، دادگران را دوست دارد.
نويسنده: حضرت آيت الله حاج سيد ابوالقاسم خوئي ( ره )
مترجم: محمد صادق نجمي- هاشم هاشم زاده هريسي
مترجم: محمد صادق نجمي- هاشم هاشم زاده هريسي
(فَإِنْ جَاءُوکَ فَاحْکُمْ بَيْنَهُمْ أَوْ أَعْرِضْ عَنْهُمْ وَ إِنْ تُعْرِضْ عَنْهُمْ فَلَنْ يَضُرُّوکَ شَيْئاً وَ إِنْ حَکَمْتَ فَاحْکُمْ بَيْنَهُمْ بِالْقِسْطِ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ .)(1)
اگر اهل کتاب به نزد تو آمدند در ميانشان حکم کن و يا به حال خود واگذار! اگر از آنان صرف نظر کني، به تو هيچ ضرري نمي رسانند و اگر در ميان آنان داوري کني، با عدالت داوري کن که خداوند، دادگران را دوست دارد.
در اين آيه شريفه از نظر نسخ و عدم نسخ، در ميان علما اختلاف وجود دارد:
عده اي از علما: به عدم نسخ قائلند و اين که حکم آن ثابت و به قوت خود باقي است. علماي شيعه نيز بدين عقيده هستند و بر اين معني اجماع و اتفاق نظر دارند.
بنابراين اگر اهل کتاب محاکمات و دعاوي خويش را در نزد حاکم و قاضي مسلمانان طرح کنند، او مي تواند طبق آئين قضايي اسلام در ميان آنان حکم و قضاوت کند و يا آن ها را به آئينشان وابگذارد.
«شيخ طوسي» نيز با سند صحيح از امام باقر(عليه السّلام) نقل مي کند که: اگر اهل تورات و انجيل محاکمه خويش را در نزد حاکم مسلمان طرح کنند، او اختيار دارد که در ميان آنان حکم کند و يا ترک گويد.(2)
از علماي اهل سنت نيز شعبي، ابراهيم نخعي، عطا و مالک همين قوال را اختيار نموده اند.(3) ولي عده اي از علماي اهل سنت گفته اند که اين آيه با آيه ديگري که بعد از آن آمده است، نسخ گرديده است و آن آيه اين است:
(فَاحْکُمْ بَيْنَهُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ وَ لاَ تَتَّبِعْ أَهْوَاءَهُمْ. )(4)
از مجاهد نقل گرديده است که او درست به عکس اين نظريه، آيه اول را ناسخ آيه دوم مي داند.
مؤلف:
اما به نظر ما حقيقت اين است که در اين آيه نسخي واقع نشده است زيرا در آيه دوم خداوند به قاضي دستور مي دهد که طبق آن چه از طرف خداوند نازل گرديده است، در ميان اهل کتاب قضاوت کند ولي منظور آيه اول اين است که قاضي در انجام قضا و عدم آن مخيّر است و اگر خواست حکم کند، بايد با عدالت و طبق آيين الهي انجام دهد نه دلبخواهي.به عبارت ديگر: معناي هر دو آيه يکي است، منتها آيه اول در واقع موضوع حکم آيه دوم را بيان مي کند که در صورتي که قاضي مسلمان بخواهد در ميان اهل کتاب، حکم و قضاوت کند بايد با عدالت و با روش خداپسندانه انجام دهد، بنابراين، نسخ در ميان اين دو آيه مفسر و مبيّن يکديگر مي باشند متصور نيست.
گذشته از اين، روايات فراواني در اين زمينه وجود دارد که از همه آن ها استفاده مي شود که سوره ي مائده در اثناي سفر رسول خدا(صلي الله عليه و آله و سلم) به طور مجموع و يک جا به رسول خدا(صلي الله عليه و آله و سلم) نازل شده است، پس هر دو آيه که از آيات همان سوره مي باشند، يک دفعه و با هم فرود آمده اند و متصور نيست که يکي از آن ها ناسخ و ديگري منسوخ باشد، اين است که بايد گفت: در ميان اين دو آيه اصلاً نسخي وجود ندارد.
اين بود خلاصه آن چه از اين روايات به دست مي آيد، ولي براي اين که حقيقت بيش تر از اين روشن شود، قسمتي از آن روايت ها را در اين جا مي آوريم:
1-عيسي بن عبدالله از پدرش و او از پدر خويش از اميرمؤمنان(عليه السّلام) نقل مي کند که: سوره ي مائده از آخرين سوره هايي است که بر پيغمبر(صلي الله عليه و آله و سلم) نازل گرديد و اين سوره هنگامي نازل شد که آن حضرت سوار استر«شهبا» بود و در اثر سنگيني وحي«شهبا» زانو بر زمين گذاشت.(5)
2- اسماء دختر يزيد چنين نقل نموده است که من مهار«غضبا» شتر مخصوص پيامبر(صلي الله عليه و آله و سلم) را گرفته بودم، در آن هنگام مجموع سوره مائده بر آن حضرت نازل شد و نزديک بود، در اثر سنگيني وحي، شتر به زانو درآيد.(6)
3- اسماء با سند ديگر نقل نموده است که سوره ي مائده به پيامبر خدا(صلي الله عليه و آله و سلم) يک جا نازل گرديد و نزديک بود، کمر شتر آن حضرت را بشکند.(7)
4- جبير بن نفير نقل نموده است که من در سفر حجي به نزد عايشه رفتم، عايشه سؤال کرد: جبير! سوره ي مائده را مي خواني؟ گفتم: آري آن گاه گفت: بدانيد! مائده آخرين سوره اي است که فرود آمده است، حلال آن را حلال و حرام آن را حرام بداريد.
5- ابوعبيد از ضمرة بن حبيب و عطية بن قيس نقل نموده است که رسول خدا(صلي الله عليه و آله و سلم) فرمود: مائده آخرين سوره اي از قرآن است که نازل گرديده است، پس حلال اين سوره را حلال و حرام آن را حرام بدانيد.(8)
روايات ديگري نيز غير از اين ها هست که دلالت دارند بر اين که سوره ي مائده يک جا نازل شده و از نظر نزول، آخرين سوره مي باشد.
خواننده ي عزيز، با وجود اين روايات چگونه مي توان ادعا نمود که يکي از آيات اين سوره، ناسخ آيه ديگر آن مي باشد و اين نسخ همان نسخ قبل از فرا رسيدن وقت عمل است که در اين صورت تشريع حکم آيه ي منسوخ لغو و بي فايده خواهد بود و چنين نسخي امکان ندارد.
علاوه بر اين، مطلب ديگري نيز از اين روايات استفاده مي شود که مؤيد گفتار ما است و آن اين است که هيچ يک از آيات اين سوره، نسخ نشده است.
پي نوشت ها :
1-مائده/42.
2-وسائل چاپ عين الدوله، 406/3، باب 27از کتاب قضا.
3- الناسخ و المنسوخ، نحاس 130؛ احکام القرآن، جصاص 434/2اين قول را به حسن بصري نيز نسبت داده است.
4- مائده/48.
5- تفسير برهان، 263/1.
6- تفسير ابن کثير، 2/2.
7- و مانند اين حديث را مسند احمد، 458/6؛ تفسير شوکاني، 2/2 و عين آن را عبدبن حميد، ابن جرير و محمد بن نصر در کتاب صلاة و طبراني و ابونعيم در الدلائل و بيهقي در شعب اليمان از اسماء نقل نموده اند.
8- همان.
خوئي، حضرت آيت الله حاج سيدابوالقاسم خوئي(ره)(1385)، البيان في تفسير القرآن، ترجمه محمد صادق نجمي- هاشم هاشم زاده هريسي، تهران: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي، سازمان چاپ و انتشارات، چاپ دوم
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}